26 ماهگی
فرشته های عزیزم دیگه 26 ماهتون تموم شده
عددارو تا 15 بلدین بشمرین و همش هم با خودتون شعرمیخونین.
یه توپ دارم قلقلیه ،حسنی،توپ قشنگم،پروانه شایسته ،کوچولویم کوچولو روخیلی خوب میخونین.خیلی ازشعرهای دیگه روهم میتونین با همراهی من بخونین
این روزا خیلی بامزه همدیگه روبغل میکنین وبایه لحن نازی میگین عسیسم(عزیزم) .همینطوری مامانی روهم غرق بوسه میکنین وپشت سرهم میگین عسیسم ودل مامانی رومیبرین.
اگه باهم دعوا کنین فوری به هم میگین ببخشید و کسی هم چیزی بهتون بده میگین مرسی
دندوناتونم شدن 18تا.بمیرم که خیلی هم اذیت شدین وکلا ازغذا افتاده بودین.
این روزا خداروشکراوضاتون خوبه.ماه گذشته هردوتون مریض شده بودین وکلی هم وزن کم کردین ومامانی هم تاتونست حرص خوردولی الان سه هفته ای هست که شکرخدا همه چی خوب ومرتبه.خداجونم ممنونم
اینجاهم جای بازیتونه وقتی میرین خونه مادرجون.درضمن اختصاصی هم هست وهیچ کدومتون جای اون یکی رواشغال نمیکنه وگرنه...
وقتی باهم دعوا نمیکنین:
امیرحسین درحال گفتن کلمه "عسیسم"
هوراااااااااااااا اولین برف پاییزی هم اومد وماهم جوجه هاروبردیم شاهکوه تااولین برفشون وببینن .ولی هوا سردبود وما ترجیح دادیم فقط چند دقیقه بریم بیرون وبرف بازی بچه هارو ازشیشه ماشین نظاره گرباشیم که خدای نکرده شماها سرما نخورین عزیزای دل مامانی.روزخوبی بود وبه همه خیلی خوش گذشت.
این هم ازعکس های شما درشاهکوه:
درراه برگشت ازشاهکوه،دوقلوها بع بعی هارودیدن وبابایی رومجبورکردن که اونهاروببره پیش بع بعی ها.
17آبان هم تولدداداشی امیرعلی گلتون بود ولی چون با ماه محرم تداخل داشت یه تولدکوچولو براش گرفتیم ومهمون نداشتیم .فقط زهراجون(دختردایی) هم اومده بود.داداشی جون تولدت مبارک.
امیرعلی جون تولدت مبارک
بیشترازده بارشمع تولد داداشی رو روشن کردیم ولی شما دو تا اجازه نمیدادین خودش شمعشو فوت کنه. داداشی هم حسابی....
ایشالله سالیان سال خوب وخوش وسلامت باشین نفس های مامان.