20 ماهگی
امیرحسین و آوای عزیزم،گلهای زندگی مامانی،زندگی باشما پرازعشق وشادیه.ازخدای بزرگ میخوام ورودتون به بیست ماهگی پرازعشق وشادی وسلامیتی باشه.خوشگلای مامان،من بدون شما وبابایی وداداشی هیچم،پوچم، بدون شماها می میرم.
این روزا توجه خوشگلای مامان به اطرافشون خیلی بیشترشده،مثلأاگه جای وسایل دکوری خونه روعوض کنم یا وسیله جدیدی بگیریم،فورأمتوجه میشن وکلی هم ذوق می کنن.
امیرحسین هزارماشالله ازاول خوش خوراک بوده وهست ولی آوا...
هروقت میخوام به آوا شیربدم سوزن امیرحسین رو جی جی گیرمیکنه وخودشم سریع میره بالشش رو میاره ومیخوابه ومنتظرشیشه اگه هم دیرشه سریع میادوشیشه آوا رو ازدهنش میکشه.
این روزا آوا مثل طوطی شده وهرچی که بگی روتکرارمیکنه.
یکسره دوتایی دستاشونوبازمیکنن ومی پرن توبغل من.بعضی وقتها هم ازپشت سرگردنمو می گیرن ومامانی روبوس میکنن.خلاصه که بااین همه عشق ودوست داشتن ،من چقدرخوشحالم ،من چقدرخوشبختم.
ولی واقعأخدا که به آدم دوقلو میده صبرش وزودترمیده.میدونین روزی چندباراین کارها تکرارمیشه.
تازگی ها روی مبل هاراه میرن شیطونک ها
اوایل اردیبهشته که رفتیم بیمارستان دیدن بابابزرگ(بابای مادرجون).حالش زیادخوب نیست ودکتراگفتن براش دعا کنین.ایشالله زود زود خوب بشه وسلامتیش رو بدست بیاره.شماهاهم اونجا آتیش میسوزوندین ،باباجون بردتون توی محوطه بیمارستان که هم سروصدانکنین وهم خدای نکرده فضای بیمارستان مریضتون نکنه. این عکس ها روهم باباجون ازتون گرفته
این هم جای جدیدامیرحسین ،گمش که میکنیم ازاینجا باید پیداش کنیم.تازگی ها باداداشی بازی قایم باشک هم که میکنن امیرحسین همش میره اینجا
توی سال جدیداولین پارکی که رفتین.اولش خیلی هم شوکه بودین وباتعجب به همه چی نگاه میکردین ،قربونتون برم من .
مامانیها هواگرم شده وشماهاروهم آوردیم مزارشهدا.اکثرأمن وبابایی دوتایی می اومدیم .چقدرهم ذوق میکردین وخوش گذروندین.کلی دنبال هم میکردین ومیخندیدین.شهدانگهدارتون باشه قندعسلهای مامان
بابابزرگ هم خداروشکرحالش بهترشده وبردنش خونه دایی جون ماهم بعدازمزارشهدارفتیم دیدن بابابزرگ
این هم چندتاعکس ازحیاط خونه دایی علی جون
واما...
جدیدا شعر تاب تاب عباسی رو خیلی بامزه میخونین .یکسره هم بهونه میگیرین که ببرمتون پارکینگ وتاب بازی کنین .ومنم اکثرأدست به دامن داداشی میشم
هرکسی زنگ دررومیزنه دوتایی می یاین جلوی آیفون و دادا دادا صدا میزنین .امیرعلی هم که ازمدرسه میاد دوتایی دستاتون رومیبرین جلوش و (ی یام) سلام میکنین ودست میدین.
اسم های همدیگه رو یادگرفتین وصدامیزنین. آوا رو دوتایی خوب صدا میزنین.آواهم امیرعلی رو (ال للی) و امیرحسین و(اس سن) صدامیزنه.البته به هردوتا داداش میگه.
دندون های کرسیتون هم دراومد یه کمی هم اذیت شدین گلهای مامان.